ویولت مایرز، یک بمب بی تنه، لوکاس فراست را با نگاه خیره اش روبرو می کند. او او را با دارایی های فراوان خود مسخره می کند و منجر به یک پرستش سینه تحریک کننده می شود. لوکاس در یک لقمه از زیبایی طبیعی خود افراط می کند و به یک دم دستی داغ و لیسیدن توپ ختم می شود.