جیلیان جانسون، یک سبزه جوان با سینه های طبیعی، در یک جلسه بازیگری با امیدهای زیاد شرکت می کند. او ناآگاهانه فریب می خورد تا به کارگردان یک دم دستی بدهد، که منجر به یک برخورد وحشیانه می شود. علیرغم اختلاف سنی آنها، او مشتاقانه قبل از اینکه به سختی لعنتی شود، او را به صورت دهانی خوشحال می کند.