میا باندینی، یک نوجوان شاخدار، هوس قورت دادن صبحگاهی خود را دارد. او مشتاقانه شریک زندگی خود را در حمام خوشحال می کند، به طرز ماهرانه ای او را عمیق می کند و در بیدمشک تنگش می برد. پس از یک جلسه لعنتی وحشیانه، او مشتاقانه تقدیر او را می بلعد و اشتهای سیری ناپذیر خود را برای لذت ثابت می کند.