در روز ولنتاین، کوپید را به مکانم دعوت کردم تا زندگی عاشقانه ام را چاشنی کنم.دوست دخترم لینا میگورت هیجان زده شد.همانطور که در آغوش هم بودیم، او مرا در مورد جنبه وحشی خود مسخره کرد.به زودی، شوخی بازی ما به یک برخورد داغ تبدیل شد، که ثابت می کند عشق واقعا کور است.