پسرخوانده ای چشمش به خروس بزرگ پدرخوانده اش است و وقتی فرصت پیش می آید، کلویی کاپری را به اتاق می کشد. او آماده است، اما وقتی پدرخوانده او وارد می شود، همه چیز گرم می شود. او بدون هیچ مانعی با حضور او ادامه می دهد که منجر به یک برخورد وحشیانه و گره خورده می شود.