اسکارلت اسکات، یک نوجوان آلمانی شرم آور، هوس یک خروس بزرگ دارد. او سوار یک ون می شود و الاغ تنگ خود را به رخ می کشد تا یک گل میخ خوش آویزان را راضی کند. برخورد پرشور آنها آشکار می شود، با کیفیت بالا اسیر شده است، لعنتی شدید و میل سیری ناپذیر خود را نشان می دهد.