آسوکا، یک شرور برنزه خیره کننده، در خیابان ها چشمم را گرفت. به او پیشنهاد سواری دادم و او مشتاقانه متعهد شد و منجر به یک برخورد وحشیانه در ماشین شد. نوک سینه های بزرگ و وسوسه انگیز او در حالی که خواسته های خود را بررسی می کردیم، در مرکز صحنه قرار گرفت.